آنکه غزل گوید. غزل سرا. غزلخوان. غزل پرداز. و کنایه از مطرب است. (آنندراج) : گر حور زره پوش بود ماه کمان کش گر سرو غزلگوی بود کبک قدح خوار. رودکی. بوسه ای از لب تو خواهم و شعر از لب تو که شکربوسه نگاری و غزلگوی نگار. فرخی. من غزلگوی توام تا تو غزلخوان منی ای غزلگوی غزلخوان غزلخواه ببال. فرخی. خردمندی که از رایم خبر دارد ز ایمائی غزلگویی که مرغان را به بانگ آرد به آوایی. فرخی. گرنه بیدل گشت بلبل چون کند چندین خروش ورنه عاشق گشت قمری چون کند چندین فغان ! بوستان اکنون چو بزم خسروان آراسته و اندرو بلبل غزلگوی است و قمری مدح خوان. امیر معزی (از آنندراج). بلبل بر شاخ گل هنوز غزلگوی فاخته در بوستان هنوز به فریاد. سروش اصفهانی
آنکه غزل گوید. غزل سرا. غزلخوان. غزل پرداز. و کنایه از مطرب است. (آنندراج) : گر حور زره پوش بود ماه کمان کش گر سرو غزلگوی بود کبک قدح خوار. رودکی. بوسه ای از لب تو خواهم و شعر از لب تو که شکربوسه نگاری و غزلگوی نگار. فرخی. من غزلگوی توام تا تو غزلخوان منی ای غزلگوی غزلخوان غزلخواه ببال. فرخی. خردمندی که از رایم خبر دارد ز ایمائی غزلگویی که مرغان را به بانگ آرد به آوایی. فرخی. گرنه بیدل گشت بلبل چون کند چندین خروش ورنه عاشق گشت قمری چون کند چندین فغان ! بوستان اکنون چو بزم خسروان آراسته و اندرو بلبل غزلگوی است و قمری مدح خوان. امیر معزی (از آنندراج). بلبل بر شاخ گل هنوز غزلگوی فاخته در بوستان هنوز به فریاد. سروش اصفهانی
دهی جزء دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 18 هزارگزی شمال گرمی و 16 هزارگزی شوسۀ گرمی اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر است. سکنۀ آن 18 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 18 هزارگزی شمال گرمی و 16 هزارگزی شوسۀ گرمی اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر است. سکنۀ آن 18 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهابادواقع در 19500 گزی شمال مهاباد و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنه 154 تن. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهابادواقع در 19500 گزی شمال مهاباد و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنه 154 تن. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)